حکایت خوبان ۲۹۸ | می خواهم نباشی!

می­خواهم نباشی!

 شهید مدرس مردی بسیار سختکوش و پیگیر بود. مأیوس نمی­شد و دست از مقاومت نمی­کشید. حتی پیروزی رضاشاه هم او را مرعوب نکرد و پیوسته به شکل علنی اعلام می­کرد که با حکومت او از اساس مخالف است.

 روزی که رضاخان یقه این پیر خسته را گرفت و او را با خشم به کنج دیوار کشید و فریاد زد: «سید! آخر تو از جان من چه می خواهی؟»، مرحوم مدرس بی‌آنکه ذره­ای ترس به دل راه بدهد، با لهجه شیرین اصفهانی جواب داد: «می‌خواهم که تو نباشی!»

منبع: نوید شاهد

راوی: تهمینه مهربانی

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
×

🔴 اطلاعیه مهم؛ توقف موقت فعالیت فروش بسته های رسانه‌ای «مسجدنما»

🔷 مخاطبان و همراهان عزیز «مسجدنما»

با سلام و احترام،
از آغاز راه «مسجدنما»، همواره تلاش کردیم بسته‌های فرهنگی باکیفیت و مفید، ویژه شما خوبان تولید و عرضه کنیم. افتخار همراهی شما برای ما انگیزه‌بخش و سرمایه‌ای ارزشمند بود که هیچ‌وقت آن را فراموش نخواهیم کرد.

متأسفانه در شرایط اقتصادی کنونی و با توجه به افزایش هزینه‌ها، ادامه این مسیر برای ما بسیار دشوار شده است و دخل و خرج فعالیت‌هایمان با هم همخوانی ندارد. به همین دلیل، ناچاریم به طور موقت فعالیت فروش بسته های رسانه ای «مسجدنما» را متوقف کنیم تا اگر شرایط بهتری حاصل شد، باز هم در خدمت شما باشیم.

از همراهی، حمایت و اعتماد همیشگی شما صمیمانه سپاسگزاریم. ان‌شاءالله با رفع مشکلات اقتصادی و فراهم شدن شرایط بهتر، دوباره در کنارتان خواهیم بود و با انرژی بیشتر بازمی‌گردیم.

تا آن روز، ما را دعا کنید و خاطرات زیبای این مسیر را با خودتان نگه دارید.

با احترام
تیم فروش و سایت مسجدنما