یکی از رفقای نجفی ما برای من گفت: من یک روز به دکان سبزیفروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است؛ ولی به عکسِ معهود، کاهوهای پلاسیده و آنهایی را که دارای برگهای خشن و بزرگ هستند، برمیدارد. علت ماجرا را جویا شدم. فرمود: «من این مرد فروشنده را میشناسم؛ فرد بیبضاعت و فقیری است، من گاهگاهی به او مساعدت میکنم و نمیخواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود و ثانیاً خدای ناخواسته عادت کند مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف نشود؛ و برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من میدانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را میبندد، به بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم.»
منبع: خبرگزاری مشرق
راوی: علامه طهرانی
آیتالله سید علی قاضی طباطبایی
نظرات (۰)