همه او را امام دزفول میدانستند. بخشی از سوی چشمانش در مبارزه با شاه و ساواک ازدسترفته بود؛ پیرمردی که با لباس بسیجی در بین مردم و رزمندهها بود و نماز جمعه را زیر موشکهای دشمن برگزار کرد. وقتی میخواست پیامی به رزمندهها بفرستد خود به جبهه میرفت و با پیام رادیویی مخالفت میکرد و میفرمود: «چرا پیام؟ خودم حضوری به خدمتشان میروم، آنها فرشتگانی هستند که اینک لباس خاکی پوشیدهاند.» به تکتک اردوگاههای رزمندگان سر میزد و شبها بهجای تشک روی قالی میخوابید، زیرا با خود عهد بسته بود که تا زمانی که رزمندگان اسلام در جبههاند مانند آنها روی بستر نخوابد. مردم و رزمندهها هروقت ایشان را میدیدند، روحیه میگرفتند و چنان مقاومت میکردند که حتی موشکهای ششمتری هم آنها را تکان نمیداد.
«آیتالله قاضی دزفولی» نمونهای عالی از این حقیقت است که اگر امامجمعه پایکار مردم و همراه آنها باشد، مردم تا پای جان با او میمانند و اگر احیاناً چنین همراهی در بعضی مکانها در کشور وجود ندارد؛ معلوم است که یک جای کار میلنگد!
4 خرداد، روز ملی مقاومت و پایداری – روز دزفول
نظرات (۰)