درنگ ۱۲۶| دل سنگ

درنگ

دل سنگ

اولش که نگاه می‌کردی می‌گفتی عجب سنگ سختی است! امان از دل آدمی اگر به این مرحله از سختی برسد. بعد که خوب نگاه می‌کردی می‌دیدی که روی همان سنگ سخت هم بعضی چیز‌ها ردپایی از خود به‌جای گذاشته و در دل‌سنگ نشسته و جا باز کرده‌اند...

اثر اخلاق نیکو مانند همان قطرات آبی است که به مرور بر دل سنگ می‌نشیند و برای خود جایی باز می‌کند. آن‌قدر که انگار روی این سنگ حک شده و شده جریانی از قطرات آب در دل این سنگ سخت دل!

می‌گفتند حاج‌آقای ابوترابی در زندان بعثی‌ها طوری با شکنجه‌گرهایش رفتار می‌کرد که دل سنگ آن‌ها نیز در خود حل می‌کرد...

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس
  • ۹۵/۰۵/۲۰

درنگ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی