حکایت خوبان ۱۲۵ | مکتبی از جنس وحدت

مکتبی از جنس وحدت

نوشتن کتاب تمام شده و احساس خوبی دارد؛ مخصوصاً حالا که می‌خواهد آن را خدمت بزرگ شیعیان، یعنی آیت‌الله ابوالقاسم خویی ببرد تا اگر صلاح دانست مقدمه‌ای بر آن بنویسد.

خدمت آیت‌الله که می‌رسد ابتدا از ماه‌ها کار فشرده خود می‌گوید و این‌که چندین بار به شهرهای دور و نزدیک سفر کرده است تا فلان کتاب را در فلان کتاب‌خانه گیر ‌بیاورد و به استناد آن‌ها مطلب بنویسد.

آیت‌الله کتاب را می‌گیرد تا مطالعه کند. دادنِ‌جواب را نیز به فردا واگذار می‌کند.

مردِ نویسنده صبح روز بعد دوباره خدمت می‌رسد اما دست‌خالی برمی‌گردد...

آیت‌الله خویی به دلیل آن‌که در چند جای کتاب به مقدسات دیگر فرقه‌های اسلامی توهین شده‌است، حاضر نشد مقدمه‌ای بر کتاب بنویسد.

براساس منبرک

اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران اشتراک گذاری در پلاس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی