یک زن و مرد آمریکائی با سگشان آمدند داخل مغازه تا سیگار بخرند. سر و وضع ناجوری داشتند. محمود نگاه پر تنفرش را دوخت به چهره کریه آن مرد؛ شکسته بسته حالیش کرد ما سیگار نداریم، بعد هم با عصبانیت آنها را از مغازه بیرون کرد. زن و مرد آمریکایی نگاهی به همدیگر کردند و حیرتزده از مغازه بیرون رفتند، آخر آن روزها کسی جرأت نداشت به آنها بگوید بالای چشمشان ابروست.
محمود رو کرد به من و گفت: برو شلنگ بیار، باید اینجا رو آب بکشیم.
گفتم: برای چی؟ گفت: چون اینا مثل سگشون نجساند.
خاطرات شهید محمود کاوه- پیش از پیروزی انقلاب
"نما"ی "مسجد" نه فقط سنگ و آهن و سیمان، که مجموع عناصری است که یک نفر در ارتباط با مسجد آن را مشاهده میکند. بیایید این نما را معرفت افزا کنیم!
"مسجد نما" میخواهد دستیاری برای فعالان فرهنگی مساجد باشد.
استفاده از محتواها و طرح ها برای همه و در همه جا آزاد است. حتی در صورت حذف نشان "مسجد نما"ی گوشه طرح ها!
»»انشاءالله بستههای تابلو اعلانات و نشریات، حداکثر تا عصر چهارشنبه هر هفته آماده دریافت خواهد بود.
»» با توجه به محدودیتها، لطفا برای اجرایی شدن پیشنهادات بسیار سازنده و خوب خود شکیبا باشید.
در این سایت هیچ گونه حق تالیفی وجود ندارد و استفاده از مطالب بدون هیچ قید و شرطی آزاد است
ارتباط با مسجدنما: شماره پیامک: 1000150160170، رایانامه: masjednama@gmail.com
نظرات (۰)